تصور کنید میخواهید بدانید یک کشور چقدر ثروت تولید میکند یا اقتصاد آن در مقایسه با دیگر کشورها در چه وضعیتی قرار دارد. پاسخ این سؤالات را میتوان در یک عدد مهم پیدا کرد: تولید ناخالص داخلی یا همان GDP. این شاخص اقتصادی، مانند یک دماسنج عمل میکند و سلامت اقتصادی یک کشور را اندازهگیری میکند؛ اما تولید ناخالص داخلی چیست و چرا اهمیت دارد؟
در دنیای امروز، اخبار اقتصادی پر از ارقام و آمارهایی است که گاهی اوقات پیچیده به نظر میرسند. بااینحال، درک مفاهیم پایهای مانند GDP میتواند به ما کمک کند تا بهتر بفهمیم چه اتفاقاتی در اقتصاد یک کشور میافتد و چرا دولتها و اقتصاددانان به این شاخص توجه میکنند. آیا تا به حال فکر کردهاید که چرا رشد GDP برای یک کشور اهمیت دارد؟ یا اینکه چرا گاهی اوقات افزایش تولید ناخالص داخلی به معنای بهبود زندگی مردم نیست؟
در این مقاله، به دور از پیچیدگیهای تخصصی، به سراغ مفهوم تولید ناخالص داخلی به زبان ساده میرویم؛ از تعریف آن گرفته تا روشهای محاسبه، اهمیت و حتی محدودیتهای آن را بررسی میکنیم. همچنین به بررسی آمار تولید ناخالص داخلی ایران خواهیم پرداخت. اگر میخواهید بدانید GDP چگونه زندگی ما را تحت تأثیر قرار میدهد و چرا تا این حد مورد توجه قرار گرفته است، با ما همراه باشید.
تولید ناخالص داخلی چیست و چرا مهم است؟
تولید ناخالص داخلی یا Gross Domestic Product، یکی از اساسیترین مفاهیم اقتصادی است. تولید ناخالص داخلی به زبان ساده، ارزش کل کالاها و خدمات نهایی تولیدشده در یک کشور را در یک بازهی زمانی مشخص (معمولاً یک سال یا ۳ ماهه) اندازهگیری میکند.
تولید ناخالص داخلی به ارزش کل کالاها و خدمات نهایی تولیدشده در یک کشور اشاره دارد
کالاها و خدمات نهایی، به محصولاتی گفته میشود که به دست مصرفکنندهی نهایی میرسند و دیگر برای تولید کالاهای دیگر استفاده نمیشوند. برای مثال یک لباس که در فروشگاه خریداری میشود، یک کالای نهایی و وعدهی غذایی در رستوران، یک خدمت نهایی محسوب میشود.
اما چرا فقط کالاها و خدمات نهایی در تولید ناخالص داخلی محاسبه میشوند؟ دلیل این است که اگر ارزش کالاهای واسطهای (مواد اولیه یا محصولاتی که در فرایند تولید استفاده میشوند) نیز به تولید ناخالص داخلی اضافه شوند، دوگانگی رخ میدهد. برای مثال، اگر ارزش گندم، آرد و نان همه جداگانه محاسبه شوند، ارزش آرد و گندم در واقع در قیمت نان هم لحاظ شدهاند و محاسبهی مجدد آنها باعث میشود تولید ناخالص داخلی بزرگتر از واقعیت نشان داده شود.
یک مثال ساده؛ فرض کنید یک کشاورز گندم به ارزش ۱۰۰ تومان تولید میکند. این گندم به یک کارخانهی آرد فروخته میشود و به آرد تبدیل میشود. کارخانهی آرد، آن را به یک نانوایی به ارزش ۱۵۰ تومان میفروشد. نانوایی نیز نان تولید میکند و آن را به مصرفکنندهی نهایی به ارزش ۲۰۰ تومان میفروشد. در اینجا: ارزش کالای نهایی (نان) که به مصرفکننده فروخته شده، ۲۰۰ تومان است. اگر بخواهیم ارزش هر مرحله (گندم، آرد و نان) را جداگانه جمع کنیم، به عدد ۴۵۰ تومان میرسیم که اشتباه است، زیرا ارزش گندم و آرد در قیمت نان محاسبه شدهاند. بنابراین، در محاسبهی GDP، فقط ارزش نان (کالای نهایی) یعنی ۲۰۰ تومان لحاظ میشود.
روش محاسبه تولید ناخالص داخلی چیست؟
تولید ناخالص داخلی (GDP) را میتوان از سه روش مختلف محاسبه کرد. هر یک از این روشها به شکلی متفاوت به GDP نگاه میکنند، اما در نهایت به نتیجهای یکسان میرسند. این سه روش عبارتاند از:
۱. روش تولید (ارزش افزوده)
در این روش، تولید ناخالص داخلی با جمعزدن ارزش افزوده ایجادشدهی تمام بخشهای اقتصادی (کشاورزی، صنعت، خدمات و غیره) محاسبه میشود. ارزش افزوده، تفاوت بین ارزش کالاها و خدمات تولیدشده و هزینههای مواد اولیه و کالاهای واسطهای است.
فرمول کلی:
تولید ناخالص داخلی= مجموع ارزش افزوده هر بخش اقتصادی
مثال:
- یک کشاورز، گندم را به ارزش ۱۰۰ تومان تولید میکند.
- یک کارخانهی آرد، گندم را به آرد به ارزش ۱۵۰ تومان تبدیل میکند (ارزش افزوده: ۵۰ تومان).
- یک نانوایی، آرد را به نان به ارزش ۲۰۰ تومان تبدیل میکند (ارزش افزوده: ۵۰ تومان).
- GDP کل: ۱۰۰ (گندم) + ۵۰ (آرد) + ۵۰ (نان) = ۲۰۰ تومان.
در این روش، تولید ناخالص داخلی با جمعزدن تمام هزینههایی که برای خرید کالاها و خدمات نهایی در اقتصاد انجام شده است، محاسبه میشود. این هزینهها شامل چهار بخش اصلی میشود:
فرمول کلی:
- C (مصرف خانوارها): هزینههایی که خانوارها برای کالاها و خدمات مصرفی (مانند غذا، پوشاک، مسکن و خدمات پزشکی) انجام میدهند.
- I (سرمایهگذاری): هزینههایی که برای خرید کالاهای سرمایهای (مانند ماشینآلات، ساختمانها و تجهیزات) یا افزایش موجودی انبارها انجام میشود.
- G (هزینههای دولت): هزینههایی که دولت برای کالاها و خدمات (مانند آموزش، دفاع و زیرساختها) انجام میدهد. این بخش شامل پرداختهای انتقالی (مانند حقوق بازنشستگی) نمیشود.
- X−M (خالص صادرات): تفاوت بین صادرات (X) و واردات (M). اگر صادرات بیشتر از واردات باشد، این عدد مثبت است و به تولید ناخالص داخلی اضافه میشود. اگر واردات بیشتر باشد، این عدد منفی است و از GDP کم میشود.
در این روش، تولید ناخالص داخلی با جمعزدن تمام درآمدهای ایجادشده از فرایند تولید محاسبه میشود. این درآمدها شامل دستمزدها، سودها، اجارهها و سود سهام است.
فرمول کلی:
GDP=دستمزدها+سودها+اجارهها+سود سهام+مالیاتهای غیرمستقیم−یارانهها
چرا هر سه روش به نتیجه یکسان میرسند؟
هر سه روش، تولید ناخالص داخلی را از زوایای مختلف اندازهگیری میکنند، اما در نهایت به یک عدد واحد میرسند. به این دلیل که روش تولید، ارزش کل کالاها و خدمات نهایی را محاسبه میکند. روش هزینه، همان ارزش را از دیدگاه هزینههای انجامشده برای خرید آن کالاها و خدمات بررسی میکند. روش درآمد، همان ارزش را از دیدگاه درآمدهای ایجادشده از تولید آن کالاها و خدمات تحلیل میکند.
تفاوت تولید ناخالص داخلی اسمی و واقعی: تأثیر تورم بر اقتصاد
تولید ناخالص داخلی (GDP) را میتوان به دو شکل اسمی و واقعی محاسبه کرد. این دو مفهوم، تفاوتهای مهمی دارند و تأثیر تورم بر اقتصاد را به خوبی نشان میدهند. درک این تفاوتها برای تحلیل دقیقتر رشد اقتصادی و مقایسهی عملکرد اقتصادی کشورها در طول زمان ضروری است.
۱. GDP اسمی (Nominal GDP)
تولید ناخالص داخلی اسمی، ارزش کل کالاها و خدمات نهایی تولیدشده در یک کشور را بر اساس قیمتهای جاری (قیمتهای همان سال) محاسبه میکند. این روش، تغییرات قیمتها (تورم یا کاهش تورم) را در نظر نمیگیرد.
برای مثال اگر در سال ۱۴۰۱، یک کشور ۱۰۰ واحد کالا با قیمت هر واحد ۱۰ تومان تولید کند، GDP اسمی آن سال میشود:
GDP اسمی = ۱۰۰×۱۰ = ۱۰۰۰ تومان
و اگر در سال ۱۴۰۲، همان کشور ۱۱۰ واحد کالا با قیمت هر واحد ۱۲ تومان تولید کند، GDP اسمی آن سال میشود:
GDP اسمی= ۱۱۰×۱۲ = ۱۳۲۰ تومان
در این مثال، تولید ناخالص داخلی اسمی از ۱۰۰۰ تومان به ۱۳۲۰ تومان افزایش یافته؛ اما این افزایش، تنها بهدلیل افزایش قیمتها (تورم) است یا واقعاً تولید بیشتر شده؟ اینجا است که GDP واقعی به کمک ما میآید.
۲. GDP واقعی (Real GDP)
تولید ناخالص داخلی واقعی، ارزش کل کالاها و خدمات نهایی تولیدشده در یک کشور را بر اساس قیمتهای ثابت (قیمتهای یک سال پایه) محاسبه میکند. این روش، اثر تورم یا کاهش تورم را حذف میکند و به ما نشان میدهد که آیا واقعاً تولید بیشتر شده است یا خیر.
برای مثال فرض کنید سال پایه، سال ۱۴۰۱ باشد و قیمت هر واحد کالا در این سال، ۱۰ تومان. در سال ۱۴۰۲، همان کشور ۱۱۰ واحد کالا تولید کرده است. تولید ناخالص داخلی واقعی این سال بر اساس قیمتهای سال پایه (۱۴۰۱) محاسبه میشود:
GDP واقعی = ۱۱۰×۱۰ = ۱۱۰۰ تومان
در این مثال، GDP واقعی از ۱۰۰۰ تومان به ۱۱۰۰ تومان افزایش یافته و این افزایش نشاندهندهی رشد واقعی تولید است، زیرا اثر تورم در نظر گرفته نمیشود.
۳. تفاوت GDP اسمی و واقعی
همانطور که گفته شد، GDP اسمی تحتتأثیر تغییرات قیمتها (تورم یا کاهش تورم) قرار میگیرد و ممکن است افزایش آن ناشی از افزایش قیمتها باشد، نه افزایش واقعی تولید. GDP واقعی اثر تورم را حذف میکند و رشد واقعی تولید را نشان میدهد.
GDP واقعی اثر تورم را حذف میکند و رشد واقعی تولید را نشان میدهد
برای مثال فکر کنید در سال ۱۴۰۱ تولید ناخالص داخلی اسمی ۱۰۰۰ تومان و تولید ناخالص واقعی هم ۱۰۰۰ تومان باشد. در شرایط وجود تورم، تولید ناخالص داخلی اسمی در سال ۱۴۰۲ به ۱۳۲۰ تومان برسد و تولید ناخالص داخلی واقعی ۱۱۰۰ تومان محاسبه شوند. در این حالت رشد GDP اسمی ۳۲ درصد و رشد GDP واقعی ۱۰ درصد محاسبه میشود. این تفاوت، تأثیر تورم بر GDP اسمی را نشان میدهد.
۴. تأثیر تورم بر اقتصاد
اگر تورم در یک کشور بالا باشد، GDP اسمی ممکن است بهسرعت افزایش یابد، اما این افزایش لزوماً به معنای رشد واقعی اقتصاد نیست. در واقع، تورم بالا میتواند قدرت خرید مردم را کاهش دهد و مشکلات اقتصادی ایجاد کند. در تورم پایین یا کنترلشده، رشد GDP اسمی و واقعی به هم نزدیکتر هستند و نشاندهندهی رشد واقعی اقتصاد هستند.
۵. چرا تولید ناخالص داخلی واقعی مهمتر است؟
- سنجش رشد واقعی اقتصاد: تولید ناخالص داخلی واقعی به ما میگوید که آیا تولید کالاها و خدمات در یک کشور واقعاً افزایش یافته است یا خیر.
- مقایسهی بینالمللی: با استفاده از تولید ناخالص داخلی واقعی، میتوان اقتصاد کشورها را در طول زمان یا با یکدیگر مقایسه کرد، بدون اینکه اثر تورم باعث تحریف نتایج شود.
- سیاستگذاری اقتصادی: دولتها و بانکهای مرکزی از تولید ناخالص داخلی واقعی برای تصمیمگیریهای کلان اقتصادی استفاده میکنند.
اهمیت تولید ناخالص داخلی چیست؟
عکاس: Rini Astiyah / Vecteezy
تولید ناخالص داخلی (GDP) یکی از مهمترین شاخصهای اقتصادی است که بهطور گستردهای برای سنجش سلامت و عملکرد اقتصادی یک کشور استفاده میشود؛ اما چرا تا این حد اهمیت دارد و چگونه به ما کمک میکند تا رشد اقتصادی را اندازهگیری کنیم؟ در این بخش، به نقش کلیدی تولید ناخالص داخلی و اهمیت آن در اقتصاد میپردازیم.
سنجش اندازهی اقتصاد
تولید ناخالص داخلی به ما میگوید که یک کشور چقدر ثروت تولید میکند. این شاخص، ارزش کل کالاها و خدمات نهایی تولیدشده در یک کشور را در یک بازهی زمانی مشخص (معمولاً یک سال) اندازهگیری میکند. با محاسبهی GDP، میتوانیم اندازهی اقتصاد یک کشور را با دیگر کشورها مقایسه کنیم.
اگر GDP «کشور الف» ۵۰۰ میلیارد دلار و GDP «کشور ب» یک تریلیون دلار باشد، میتوانیم بفهمیم که اقتصاد «کشور ب» دو برابر بزرگتر از اقتصاد «کشور الف» است.
اندازهگیری رشد اقتصادی
یکی از اصلیترین کاربردهای GDP، سنجش رشد اقتصادی است
یکی از اصلیترین کاربردهای GDP، سنجش رشد اقتصادی است. رشد اقتصادی بهمعنای افزایش تولید کالاها و خدمات در یک کشور است و معمولاً با درصد تغییرات GDP واقعی (بدون اثر تورم) اندازهگیری میشود.
برای مثال اگر GDP واقعی یک کشور در سال ۱۴۰۱، ۱۰۰۰ میلیارد تومان و در سال ۱۴۰۲، ۱۱۰۰ میلیارد تومان باشد، رشد اقتصادی این کشور ۱۰٪ است.
مقایسهی عملکرد اقتصادی کشورها
GDP به ما امکان میدهد تا عملکرد اقتصادی کشورها را با یکدیگر مقایسه کنیم. این مقایسه میتواند بر اساس GDP کل یا GDP سرانه (GDP تقسیمشده بر جمعیت) انجام شود.
تولید ناخالص داخلی سرانه کمک میکند تا سطح رفاه مردم را بهتر درک کنیم
تولید ناخالص داخلی کل، اندازهی کلی اقتصاد یک کشور را نشان میدهد، درحالیکه GDP سرانه نشاندهندهی متوسط ثروت هر فرد در یک کشور است و به ما کمک میکند تا سطح رفاه مردم را بهتر درک کنیم.
برای مثال کشوری که GDP کل بالا و جمعیت بسیار زیادی داشته باشد، احتمالاً GDP سرانهی پایینی نیز داشته باشد. این نشان میدهد که ثروت بهطور مساوی بین مردم توزیع نشده است.
کمک به سیاستگذاری اقتصادی
دولتها و بانکهای مرکزی از GDP برای تصمیمگیریهای کلان اقتصادی استفاده میکنند. برای مثال: اگر GDP رشد کند، دولت احتمالاً سیاستهایی برای کنترل تورم یا افزایش پسانداز اجرا کند. اگر GDP کاهش یابد، دولت ممکن است سیاستهای انبساطی (مانند کاهش نرخ بهره یا افزایش هزینههای دولتی) را برای تحریک اقتصاد در پیش بگیرد.
شناسایی روندهای اقتصادی
GDP به اقتصاددانان و تحلیلگران کمک میکند تا روندهای اقتصادی را شناسایی کنند. برای مثال اگر GDP برای دو فصل متوالی کاهش یابد، ممکن است نشاندهندهی شروع یک رکود اقتصادی باشد. همچنین افزایش مداوم GDP میتواند نشاندهندهی رونق اقتصادی باشد.
جذب سرمایهگذاری
کشورهایی با GDP بالا و رشد اقتصادی پایدار، معمولاً برای سرمایهگذاران خارجی جذابتر هستند. سرمایهگذاران از GDP بهعنوان یک شاخص کلیدی برای ارزیابی فرصتهای سرمایهگذاری استفاده میکنند.
بهبود استاندارد زندگی
رشد GDP معمولاً با بهبود استاندارد زندگی مردم همراه است. با افزایش تولید کالاها و خدمات، درآمدها افزایش مییابد و دسترسی به خدمات بهداشتی، آموزشی و رفاهی بهبود مییابد.
محدودیت های تولید ناخالص داخلی
تولید ناخالص داخلی (GDP) یکی از پرکاربردترین شاخصهای اقتصادی است، اما با وجود اهمیت آن، محدودیتهایی دارد و نمیتواند همهی جنبههای اقتصاد و رفاه جامعه را نشان دهد. در این بخش، به مهمترین محدودیتهای GDP و مسائلی که بیانگر آن نیست، میپردازیم.
۱. عدم توجه به توزیع درآمد
تولید ناخالص داخلی به ما میگوید یک کشور چقدر ثروت تولید میکند، اما هیچ اطلاعاتی درباره چگونگی توزیع این ثروت بین مردم ارائه نمیدهد. ممکن است GDP یک کشور بالا باشد، اما ثروت تنها در دست گروه کوچکی از افراد متمرکز شده باشد و نابرابری درآمدی شدیدی وجود داشته باشد.
در کشوری با GDP بالا حتی ممکن است شکاف عمیقی بین فقیر و غنی وجود داشته باشد
برای مثال کشوری با GDP بالا ممکن است شکاف عمیقی بین فقیر و غنی داشته باشد، اما این موضوع در عدد تولید ناخالص داخلی منعکس نمیشود.
۲. نادیده گرفتن فعالیت های غیررسمی
تولید ناخالص داخلی تنها فعالیتهای اقتصادی رسمی را محاسبه میکند و فعالیتهای غیررسمی را نادیده میگیرد. این فعالیتها شامل کارهای خانگی، کار داوطلبانه و بازار سیاه (مانند قاچاق کالا) میشود.
تولید ناخالص داخلی تنها فعالیتهای اقتصادی رسمی را محاسبه میکند و فعالیتهای غیررسمی را نادیده میگیرد
برای مثال اگر فردی در خانه از فرزندان خود مراقبت کند یا به همسایهها کمکهای داوطلبانه ارائه دهد، در GDP محاسبه نمیشود، در حالی که ارزش اقتصادی دارند.
۳. عدم توجه به کیفیت زندگی
GDP بهطور مستقیم کیفیت زندگی مردم را اندازهگیری نمیکند. برای مثال، افزایش GDP لزوماً بهمعنای بهبود سلامت، آموزش، محیطزیست یا شادی مردم نیست. برای مثال یک کشور ممکن است GDP بالایی داشته باشد، اما آلودگی هوا، ترافیک و استرس ناشی از کار باعث کاهش کیفیت زندگی مردم شود. این مسائل در GDP منعکس نمیشوند.
۴. نادیده گرفتن آسیبهای زیست محیطی
تولید ناخالص داخلی، فعالیتهایی را که به محیط زیست آسیب میزنند (مانند آلودگی یا تخریب منابع طبیعی) بهعنوان بخشی از تولید اقتصادی محاسبه میکند، اما هزینههای ناشی از این آسیبها (مانند هزینههای درمانی یا بازسازی محیطزیست) را در نظر نمیگیرد. برای مثال اگر یک کارخانه با آلوده کردن رودخانهها کالا تولید کند، ارزش کالاهای تولیدشده در GDP محاسبه میشود، اما هزینههای ناشی از آلودگی آب در GDP لحاظ نمیشود.
بسیاری از مسائل در GDP منعکس نمیشوند
۵. نادیده گرفتن بهبود کیفیت کالاها و خدمات
GDP معمولاً بر اساس کمیت کالاها و خدمات محاسبه میشود و بهبود کیفیت آنها را بهطور کامل در نظر نمیگیرد. برای مثال، پیشرفتهای تکنولوژیکی ممکن است کیفیت کالاها را افزایش دهند، اما این بهبود لزوماً در GDP منعکس نمیشود.
۶. عدم توجه به اقتصاد زیرزمینی
GDP فعالیتهای اقتصاد زیرزمینی (مانند قاچاق، پولشویی و کارهای غیرقانونی) را در نظر نمیگیرد. این فعالیتها ممکن است بخش قابل توجهی از اقتصاد یک کشور را تشکیل دهند، اما در محاسبات GDP لحاظ نمیشوند.
۷. عدم اندازهگیری شادی و رضایت
GDP بهطور مستقیم شادی، رضایت و رفاه روانی مردم را اندازهگیری نمیکند. ممکن است GDP یک کشور بالا باشد، اما مردم آن احساس خوشبختی یا رضایت نداشته باشند. برای مثال کشورهایی با GDP بالا شاید نرخ بالایی از افسردگی یا استرس داشته باشند، اما این موضوع در GDP منعکس نمیشود.
شاخص های مکمل تولید ناخالص داخلی
بهدلیل محدودیتهای GDP، شاخصهای دیگری برای تکمیل این شاخص و ارائه تصویر کاملتری از اقتصاد و رفاه جامعه توسعه یافتهاند. برخی از این شاخصها عبارتاند از:
- شاخص توسعهی انسانی (HDI): سلامت، آموزش و درآمد را اندازهگیری میکند.
- شاخص رفاه لگاتوم: عوامل اقتصادی و غیراقتصادی مانند حکومتداری، آموزش و محیطزیست را در نظر میگیرد.
- شاخص شادی جهانی: سطح شادی و رضایت مردم را اندازهگیری میکند.
- شاخص پیشرفت واقعی (GPI): فعالیتهای غیررسمی، آسیبهای زیستمحیطی و توزیع درآمد را در نظر میگیرد.
تولید ناخالص داخلی ایران: آمارها و واقعیتها
TRADING ECONOMICS
در تصویر بالا دادههای مربوط به آمار تولید ناخالص داخلی ایران از سال ۱۹۹۹ تا ۲۰۲۳ را مشاهده میکنید که توسط تریدینگ اکونومیک منتشر شده است.
با توجهی به این آمار متوجه میشویم که در سال ۲۰۱۲، میزان تولید ناخالص داخلی ایران به عدد ۶۴۴٫۰۴ میلیارد دلار رسیده است؛ یعنی بیشترین مقدار شاخص تولید ناخالص داخلی ایران طی بازهی زمانی مذکور.
اگر نگاهی عمیقتر به چارت تغییرات تولید ناخالص داخلی ایران از سال ۱۹۹۹ تا ۲۰۲۳ داشته باشیم، متوجه نوسان بالای آن میشویم. این نوسان بهواسطهی عوامل داخلی و خارجی است که طی این سالها تأثیر خود را روی این شاخص مهم اقتصادی داشتهاند.
عوامل داخلی و خارجی متعدد، تأثیر زیادی بر تولید ناخالص داخلی ایران داشتهاند
تولید ناخالص داخلی ایران از سال ۲۰۰۱ روند افزایشی را شروع کرد و تا سال ۲۰۰۷ به عدد ۳۴۹٫۸۸ میلیارد دلار رسید. از دلایل این امر میتوان به درآمد بالای نفتی و سرمایهگذاریهای گسترده در بخشهای مختلف اقتصاد ایران اشاره کرد.
با رسیدن به سال ۲۰۱۰ افزایش چشمگیری را در شاخص تولید ناخالص داخلی ایران شاهد بودیم تا جایی که در سال ۲۰۱۱ این شاخص به عدد ۶۲۶٫۱۳ میلیارد دلار رسید. این جهش بزرگ مربوط به افزایش قیمت جهانی نفت و افزایش تولید داخلی در بخشهای مختلف اقتصاد ایران بود.
پس از افزایش چشمگیر در شاخص تولید ناخالص داخلی ایران، از سال ۲۰۱۳ شاهد کاهش این شاخص اقتصادی بودیم که در سال ۲۰۱۳ به ۴۹۲٫۷۸ دلار رسید. افت مذکور تأثیرگرفته از تحریمهای بینالمللی و محدودیتهای مالی برای اقتصاد ایران بود. این کاهش ادامه داشت تا با اجرای توافق برجام و کاهش تحریمها، شاخص تولید ناخالص داخلی ایران با کمی افزایش در سال ۲۰۱۷ به ۴۸۶٫۶۳ میلیارد دلار رسید.
از سال ۲۰۱۸ با خروج آمریکا از توافق برجام، کاهش قیمت نفت و سایر مشکلات اقتصادی، شاخص تولید ناخالص داخلی ایران با کاهش شدید در سال ۲۰۲۰ به ۲۳۹٫۷۴ دلار رسید. بعد از سال ۲۰۲۰ با تدابیر حاکمیت در مدیریت تحریمها، تولید ناخالص داخلی ایران در سال ۲۰۲۱ به ۳۵۹٫۱ میلیارد دلار افزایش یافت و در سال ۲۰۲۲ به ۴۱۳٫۴۹ میلیارد دلار رسید.
در آخرین سال انتشار این آمار، یعنی سال ۲۰۲۳، شاهد کاهش این عدد به ۴۰۱٫۵ میلیارد دلار هستیم. در سال ۲۰۲۴ شاخص GDP ایران به ۴۱۱٫۳ میلیارد دلار رسیده است. حال باید دید در سال ۲۰۲۵ و تغییر فضای سیاسی در بسیاری از کشورهای تأثیرگذار در اقتصاد ایران، شاخص GDP ایران به چه اعدادی خواهد رسید.
آخرین گزارش تحولات بخش واقعی اقتصاد ایران که از سوی بانک مرکز جمهوری اسلامی ایران منتشر شده، دادههایی به شرح زیر در مورد تولید ناخالص داخلی ایران منتشر کرده است:
«بر اساس برآوردهای اوليه، توليد ناخالص داخلی كشور به قيمت پايه و به قيمتهای ثابت سال ۱۴۰۰ از ۳۹۲۱۶٫۱ هزار ميليارد ريال در ششماههی اول سال ۱۴۰۲ به ۴۰۳۶۰٫۲ هزار میلیارد ریال در نیمهی نخست سال ۱۴۰۳ افزایش یافته و گویا نرخ رشد تولید ناخالص داخلی به میزان ۲٫۹ درصد طی دورهی زمانی مذکور است. با توجه به وضعیت کلی اقتصاد، محاسبات فصلی نشان میدهد که اقتصاد ایران در نیمهی نخست سال ۱۴۰۳ نسبت به دورهی مشابه سال قبل با افزایش رشد اقتصادی مواجه بوده است.
برآورد ارزش افزودهی فعالیتهای مختلف اقتصادی در نیمهی اول سال ۱۴۰۳ نشان میدهد که عمدهی افزایش نرخ رشد تولید ناخالص داخلی ایران را باید در افزایش ارزش افزودهی فعالیتهای گروه «نفت و گاز» و صنعت «کشاورزی، جنگلداری و ماهیگیری» و «ساختمان» جستوجو کرد؛ چنانکه سهم ارزش افزودهی هریک از فعالیتهای مذکور در نرخ رشد ۲٫۹ درصدی تولید ناخالص داخلی در نیمهی نخست سال ۱۴۰۳ بهترتیب ۰٫۷ و ۰٫۴ و ۰٫۴ و ۰٫۳ واحد درصد برآورد شده است.»
آمار ارائهشده از مرکز کلی آمار ایران در مورد وضعیت تولید ناخالص داخلی ایران به شرح زیر است:
«بر اساس آخرين نتايج حسابهای ملی فصلی مركز آمار ايران، محصول ناخالص داخلی (GDP) به قيمت ثابت سال ۱۴۰۰، در نهماههی سال ۱۴۰۳ به عدد ۷۵,۲۹۱ هزار ميليارد ريال با نفت و ۵۷,۳۳۰ هزار ميليارد ريال بدون احتساب نفت رسيده است، درحالیكه عدد مذكور در مدت مشابه سال قبل با نفت ۷۳,۰۲۷ هزار ميليارد ريال و بدون نفت ۵۶,۱۰۶ هزار ميليارد ريال بوده كه نشان از رشد ۳٫۱ درصدی محصول ناخالص داخلی با نفت (به قیمت پایه) و ۲٫۲ درصدی محصول ناخالص داخلی بدون نفت (به قیمت پایه) در نهماههی سال ۱۴۰۳ دارد.»
دادههای مرکز ملی آمار ایران نشان از رشد تولید ناخالص ملی ایران در نه ماههی سال ۱۴۰۳ دارد
نتايج مذكور نشان میدهند كه در نهماههی سال ۱۴۰۳، رشتهی فعاليتهای گروه كشاورزی رشد ۳٫۳ درصد، گروه صنایع و معادن ۳٫۶ درصد (شامل: استخراج نفت خام و گاز طبيعی ۶٫۱، ساير معادن ۰٫۹، صنعت ۱٫۴، توزیع گاز طبیعی ۵٫۷، تأمین آب و برق ۲٫۵ و ساختمان صفر درصد) و گروه خدمات ۲٫۳ درصد نسبت به نهماههی سال ۱۴۰۲، رشد داشته است.»
فهرست کشورها بر پایه تولید ناخالص داخلی
ایالات متحده، چین، آلمان، ژاپن و هند برخی از بزرگترین اقتصادهای جهان بر اساس تولید ناخالص داخلی (GDP) هستند. در بیشتر نقاط جهان، GDP کشورها با مراحل مختلف چرخههای اقتصادی نوسان میکند، درحالیکه در بلندمدت، روند رشد اقتصادی ادامه دارد. با وجود این نوسانات، جایگاه بزرگترین اقتصادهای جهان بر اساس GDP بهراحتی تغییر نمیکند.
در طول بیش از ۲۰ سال گذشته، برخی از کشورها تغییرات بزرگی در این فهرست داشتهاند. بهعنوان مثال، چین در سال ۲۰۰۰ در رتبهی ۱۳ قرار داشت، اما از سال ۲۰۱۰ تاکنون در جایگاه دوم ایستاده و همچنین، اندونزی از رتبهی ۲۷ در سال ۲۰۰۰ به رتبهی ۱۶ تا سال ۲۰۲۵ صعود کرده است.
کشورها از سال ۲۰۲۱ شروع به بهبود از کاهش شدید GDP در سال ۲۰۲۰ کردند که ناشی از همهگیری ویروس کرونا بود و تأثیر عمدهای بر اقتصادهای جهان گذاشت. بهطور کلی، کشورها به رشد خود ادامه دادهاند و GDP جهانی تا سال ۲۰۲۵ به ۱۱۵٫۴۹ تریلیون دلار رسیده است.
براساس گزارش صندوق بینالمللی پول، فهرست کشورها بر پایهی تولید ناخالص داخلی که شامل ۱۰ کشور برتر از این نظر در سال ۲۰۲۵ میشود، به شرح جدول زیر است:
سرانه تولید ناخالص داخلی (هزار دلار) |
تولید ناخالص داخلی (تریلیون دلار) |
کشور |
---|---|---|
۸۹٫۶۸ |
۳۰٫۳۴ |
آمریکا |
۱۳٫۸۷ |
۱۹٫۵۳ |
چین |
۵۷٫۹۱ |
۴٫۹۲ |
آلمان |
۳۵٫۶۱ |
۴٫۳۹ |
ژاپن |
۲٫۹۴ |
۴٫۲۷ |
هند |
۵۴٫۲۸ |
۳٫۷۳ |
انگلیس |
۴۹٫۵۳ |
۳٫۲۸ |
فرانسه |
۴۱٫۷۱ |
۲٫۴۶ |
ایتالیا |
۵۵٫۸۹ |
۲٫۳۳ |
کانادا |
۱۰٫۸۲ |
۲٫۳۱ |
برزیل |
سرانه تولید ناخالص داخلی (GDP per capita) چیست؟
سرانهی تولید ناخالص داخلی نشاندهندهی این موضوع است که بهطور متوسط هر فرد در یک کشور چقدر از ثروت تولیدشده در آن کشور سهم دارد. این شاخص با تقسیم تولید ناخالص داخلی (GDP) کل یک کشور بر جمعیت آن محاسبه میشود.
برای مثال اگر GDP یک کشور ۱۰۰۰ میلیارد تومان و جمعیت آن ۵۰ میلیون نفر باشد، GDP سرانه میشود:
GDP سرانه = ۱۰۰۰ میلیارد تومان ÷ ۵۰ میلیون نفر = ۲۰ میلیون تومان به ازای هر نفر
چرا سرانه تولید ناخالص داخلی مهم است؟
سرانهی تولید ناخالص داخلی به ما کمک میکند تا بفهمیم بهطور متوسط هر فرد در یک کشور چقدر از ثروت تولیدشده بهرهمند میشود. هرچه این عدد بالاتر باشد، معمولاً سطح رفاه و استاندارد زندگی بالاتر است.
هرچه سرانهی تولید ناخالص داخلی بیشتر باشد، معمولاً سطح رفاه و استاندارد زندگی بالاتر است
همچنین با استفاده از سرانهی تولید ناخالص داخلی، میتوانیم اقتصاد کشورهای با جمعیتهای مختلف را با هم مقایسه کنیم. برای مثال، ممکن است GDP کل یک کشور بالا باشد، اما بهدلیل جمعیت زیاد، سرانهی تولید ناخالص داخلی آن پایین باشد.
تولید ناخالص داخلی بر اساس برابری قدرت خرید (GDP PPP)
تولید ناخالص داخلی بر اساس برابری قدرت خرید (GDP Purchasing Power Parity)، روشی برای مقایسهی اقتصادی کشورها با در نظر گرفتن تفاوتهای قیمتی است.
به زبان ساده تولید ناخالص داخلی ارزش کل کالاها و خدمات تولیدشده در یک کشور در یک سال است؛ اما تولید ناخالص داخلی بر اساس برابری قدرت خرید سعی میکند تفاوتهای قیمتی بین کشورها را تعدیل کند. مثلاً، شاید یک وعده غذا در یک کشور ارزانتر و در کشور دیگر گرانتر باشد. PPP این تفاوتها را در نظر میگیرد تا مقایسهی واقعیتری از قدرت خرید مردم در کشورهای مختلف ارائه دهد.
GDP PPP کمک میکند تا اقتصاد کشورها را با در نظر گرفتن هزینههای زندگی و قدرت خرید واقعی مقایسه کنیم
برای مثال فرض کنید تولید ناخالص «کشور الف» ۱۰۰۰ واحد و «کشور ب» ۱۵۰۰ واحد است. اگر قیمت کالاها در «کشور الف» نصف «کشور ب» باشد، GDP بر اساس PPP «کشور الف» احتمالاً ۲۰۰۰ واحد محاسبه شود؛ این یعنی با وجود GDP اسمی کمتر، قدرت خرید مردم «کشور الف» بیشتر است. بدین ترتیب، GDP PPP کمک میکند تا اقتصاد کشورها را با در نظر گرفتن هزینههای زندگی و قدرت خرید واقعی مقایسه کنیم.
نتیجهگیری: GDP تنها بخشی از داستان اقتصاد
تولید ناخالص داخلی (GDP) بهعنوان یکی از مهمترین شاخصهای اقتصادی، ابزاری ضروری برای سنجش سلامت و عملکرد اقتصاد یک کشور است. این شاخص نهتنها اندازهی اقتصاد و رشد آن را نشان میدهد، بلکه به ما کمک میکند تا عملکرد کشورها را در مقیاس جهانی مقایسه کنیم. بااینحال، GDP تنها بخشی از داستان اقتصاد را روایت میکند و نمیتواند تمام جنبههای زندگی مردم، از جمله توزیع عادلانهی درآمد، کیفیت زندگی، سلامت محیطزیست و شادی افراد را بهطور کامل منعکس کند.
در مورد ایران، تولید ناخالص داخلی ایران در سالهای اخیر با نوسانات قابل توجهی همراه بوده است. از یک سو افزایش قیمت نفت و رشد بخشهایی مانند کشاورزی و صنعت، تأثیر مثبتی بر تولید ناخالص داخلی دارد، از سوی دیگر، تحریمهای بینالمللی، تورم بالا و چالشهای ساختاری اقتصاد ایران، رشد پایدار را با دشواریهایی مواجه کردهاند.
آمارها نشان میدهند که ایران در سالهای اخیر توانسته است تا حدی بر برخی از این چالشها غلبه کند و رشد مثبتی در تولید ناخالص داخلی خود تجربه کند؛ بااینحال، برای دستیابی به رشد پایدار و بهبود کیفیت زندگی مردم، نیاز به اصلاحات ساختاری، جذب سرمایهگذاریهای خارجی و توسعهی بخشهای غیرنفتی بیشازپیش احساس میشود.
در دنیای امروز، رشد اقتصادی بهتنهایی کافی نیست. برای دستیابی به یک جامعهی پایدار و عادلانه، باید به شاخصهای مکملی مانند شاخص توسعهی انسانی (HDI)، شاخص رفاه و حتی شاخص شادی توجه کنیم. این شاخصها به ما کمک میکنند تا تصویر جامعتری از رفاه و پیشرفت جامعه به دست آوریم و سیاستهایی طراحی کنیم که نهتنها اقتصاد را تقویت کند، بلکه زندگی بهتری برای همهی شهروندان به ارمغان بیاورد.
تولید ناخالص داخلی همچنان بهعنوان یک ابزار قدرتمند در تحلیلهای اقتصادی باقی خواهد ماند، اما باید به یاد داشته باشیم که رشد اقتصادی تنها زمانی معنادار خواهد بود که همراه با بهبود کیفیت زندگی، کاهش نابرابریها و حفظ محیطزیست باشد. برای ایران، این بهمعنای حرکت به سمت اقتصادی متنوع، مقاوم و پایدار است که بتواند چالشهای داخلی و خارجی را پشتسر بگذارد و آیندهای روشنتر برای نسلهای آینده رقم بزند.