همانطور که در بسیاری از بیماری های دیگر مشاهده می شود ، وجود یک نوع ژنتیکی خاص تأثیر زیادی در افزایش خطر افسردگی ندارد. اما هرچه تعداد این گزینه ها در فرد بیشتر باشد ، احتمال پیشرفت بیشتر می شود.
میشلیک محقق در دانشگاه کوئینزلند می گوید: “افسردگی یکی از مهمترین مشکلات در زمینه بهداشت است که روز به روز از اهمیت بیشتری برخوردار است.” “اما ما هنوز اطلاعات کافی برای جلوگیری و درمان مؤثر نداریم.”
مشکلات روانی به اندازه بیماری هایی مانند بیماری قلبی بیولوژیکی است
بنابراین ، درک دقیق تر از نقش ژن ها همچنین می تواند به کشف داروهای جدید و روشهای درمانی مؤثر کمک کند. حتی برخی از داروهای موجود ، مانند داروهای مربوط به درمان مزمن درد یا حمله به خواب ، می توانند در این راستا استفاده شوند. علاوه بر این دارو ، شناسایی افرادی که از نظر ژنتیکی بیشتری در معرض خطر هستند می تواند به آنها در مقابله با استرس روزانه به روش های خاص کمک کند. استرس یکی از اصلی ترین عوامل تحریک کننده افسردگی است.
در این مطالعه ، انواع ژنتیکی کلیدی در DRD2 ، Furin و CYP7B1 مشخص شد. این گزینه ها در فرآیندی مانند التهاب عصبی ، تولید نوروستروئیدها و عملکرد سیناپسی نقش دارند. از 2 نوع مشخص شده ، 3 نوع در مکانیسم های مربوط به ارسال و دریافت اطلاعات بین سلولهای مغزی دخیل بودند.
بیشتر بخوانید
اکتشافات جدید درک ما از نقش ژنتیکی در اختلالات عصبی مرتبط با افسردگی را گسترش می دهد ، و البته ما یک مسیر جدید را برای روشهای درمانی متمرکز بر مکانیسم های خاص باز می کنیم. میچل در پایان می گوید: “چنین مطالعات جامع می تواند به ما در ارائه درمان و مداخلات بهتر کمک کند.” این مطالعه همچنین تأکید می کند که مشکلات سلامت روان به اندازه بیماری هایی مانند بیماری قلبی بیولوژیکی است. “
اولین شواهد نهایی از نقش ژن ها در افسردگی در سال 2 و با شناسایی نشانگر نشانگر کروموزوم 3p25-26 پیدا شده اما در دهه های اخیر ، مطالعات بیشماری تأیید کرده اند که زیست شناسی نقش غیرقابل انکار در خطر افسردگی و شدت داشته است.
پیش از این ، انواع ژن DRD2 با تخلفاتی مانند اختلال تخلف (ADHD) ، سندرم تور و بعد از الکل یک اختلال اضطراب (PTSR) است. این ژن همچنین نقش مهمی در تنظیم دوپامین دارد. در مقابل ، به نظر می رسد ژنهای فورین و CYP7B1 بیشتر با افسردگی و اختلالات عصبی مرتبط هستند.
به طور کلی ، این مطالعه نشان می دهد که عوامل ژنتیکی حدود 2 ٪ از میراث افسردگی را توضیح می دهند. 5 ٪ باقیمانده با عواملی مانند استرس ، تروما و سبک زندگی همراه است. با این حال ، شکل فوق اثر غیرقابل انکار ژنتیکی بر افسردگی را نشان می دهد.
افرادی که این گزینه ها را دارند نیز احتمالاً 5 ٪ به فرزندان خود منتقل می کنند. البته این بدان معنا نیست که کودکان افسردگی دارند ، اما اگر عوامل خطر دیگری نیز وجود داشته باشد ، احتمال رشد.
سرانجام ، محققان می گویند شناسایی انواع ژنتیکی و درک نقش آنها در افسردگی همچنین می تواند به کاهش ننگ اجتماعی و همچنین تشخیص نادرست کمک کند. چنین پیشرفتی در نهایت منجر به روشهای درمانی دقیق تر و مؤثرتری خواهد شد.
یافته های تحقیق مجله سل ارسال شده