پوپلاسکی همچنان گفت که عقب نشینی سریع پس از یک پرش بزرگ می تواند عاملی در گسترش جهان باشد. رویدادی که ما آن را بیگ بنگ می نامیم. این رویداد دوره محدودی از تورم کیهانی را ایجاد کرده است که توضیح می دهد که چرا دنیایی که امروز می بینیم در بزرگترین مقیاس برابر ، همگن و همگن به نظر می رسد.
بنابراین ، پیچ و تاب گرانشی در نسخه گسترده نظریه نسبیت عام انیشتین ، توضیح نظری دقیق از سناریویی را ارائه می دهد که دنیای جدید و کودکان را در هر سیاه چاله ایجاد می کند ، تبدیل به پل انیشتین-روزن یا “سوراخ کرم” می شود که جهان را به دنیای والدین متصل می کند.
براساس این تئوری در دنیای جدید ، دنیای والدین به عنوان کشور دیگری از سوراخ سفید جهان جدید ظاهر می شود. منطقه ای از فضا که از خارج نمی تواند معرفی شود و می تواند یک سیاهچاله در نظر گرفته شود. بر این اساس ، دنیای خود ما می تواند درون سیاه چاله ای باشد که در دنیای دیگری وجود دارد. Poplasky همچنان می گوید:
حرکت ماده از طریق مرز سیاهچاله ، به نام افق وقایع ، فقط در یک جهت اتفاق می افتد که آخرین عدم تقارن در افق و بنابراین در سراسر جهان را فراهم می کند. بنابراین ، پیکان زمان در چنین دنیایی از طریق دنیای مادر به ارث می رسد.
پوپلاسکی درباره یافته های جدید جیمز وب گفت: “اگر دنیای ما یک محور ترجیحی داشته باشد ، باورنکردنی است.” “چنین محوری را می توان به طور طبیعی با این تئوری توضیح داد که دنیای ما از طریق وقایع سیاه چاله در دنیای والدین متولد می شود.”