مجله اینترنتی گیمیس

هیچکس امسال اندازه شما غصه نخورد آقای داوودنژاد

Alireza Daudnojad در سالهای اخیر سخت ترین نقش خود را بازی کرده و به عهده گرفته است. در فیلم “شنا پروانه” ، نقش پدری که دخترش کشته شد. در این سریال در پایان شب ، نقش پدری که دختر خود را طلاق گرفت و به خانه بازگشت ، و در زندگی واقعی ، پدری که فرزند خردسال خود را از دست داد تا سخت ترین نقش خود را بازی کند. اگرچه به عنوان کارگردان شناخته می شد ، اما او فیلم “کلاس بازیگر” را نشان داد که او همچنین می دانست که او به خوبی کار می کند ، اگرچه بازی زندگی و تاریخ زندگی نقش بدی را برای کارگردان “شور شیرین” نوشت تا یک فاجعه تلخ را تجربه کند تا یک سال رنج را از سر بگیرد. سالی که او به عنوان یک پدر در یک سریال و در نقش یک پدر داغ می درخشد.

پناهنده ایدا ، کارگردان سریال “در پایان شب” در مورد Alireza Davudajad می نویسد: “اقناع Alireza Daunedhad یکی از دشوارترین پنجره های زندگی من برای بازی آقای زرباف بود. شمال زندگی می کرد ، کمی صبر برای کار وجود داشت ، و نه فقط در کار طولانی مدت در محیط سریال بازی می کرد. او من را خوب نمی شناخت. اما من آن را به خوبی می دانستم ؛ از فیلم “نیاز” ، که بارها در کودکی دیده بودم و یک پنجره باز در یک سینمای جدید و جدید بود. از پناهگاه ، که ما بارها با مادر در سالهای دشوار دهه 1960 دیده بودیم و تأثیر عاطفی عجیبی بر من گذاشت ، که من به این فیلم ، داستان او و گفتگوی او در قسمت 2 اشاره کردم. من از تماشای “بلایای شیرین” و “کلاس بازیگری” سینما شگفت زده شده ام. او در تمام این سالها استاد جهل من بود. من نمی خواستم تسلیم شوم. من می خواستم آنقدر قرار دهم که آب تمیز را روی دست من ریخت یا نرم شد. ما بارها صحبت کردیم ، یک برش عزیز ، ما اواخر برش را واسطه کردیم تا فیلم های من را ببینیم ، در آخر شب فیلمنامه را خواندیم ، به تهران رسیدیم ، ساعت ها مرا دیدیم و سرانجام قلب استاد نرم شد. روزهای عکسها ، یک دسته ناهار داشتیم. از سینمای قبل از انقلاب ، او در مورد ورود خود به سینما و مچوی صحبت می کند ، که بسیار بی رحمانه بود. وی گفت: راز و راز چاپ ، ایجاد زندگی در سینما است. او گفت که چقدر از Mechrouas بزرگ آموخته و چقدر خوب و لذت بخش آموخته است. “فیلم های آنها زندگی خود بود. من خوشحال شدم که در کیف سرسخت بودم ، ایستادم تا لحظات درخشان بازیگری او را متقاعد کنم و ضبط کنم.”

بلایای شیرین

Sweet Calamity امسال منتشر شد که او در فاجعه پسرش که با فیلم “شور شیرین” شکوه و عظمت پیدا کرد ، گفت: “هنوز هم برای من سخت است که این زخم تازه را بگویم و آن را بگویم. “ممکن است تصور آن آسان نباشد ، اما روحیه من به احتمال زیاد کودکی دارد که دوست خود را از دست داده است ، صمیمی ، توجه و دلسوزانه.”

جسارت تجربی

اگر می خواهیم به یک مؤلفه مهم مانند محور Davoda -ebb به کارگردانی نگاه کنیم ، باید در مورد جسارت تجربی او بگوییم. تمایل فشرده Alireza برای تجربه از یک سو ، رضایت از روند فیلمبرداری و فیلمبرداری ، از سوی دیگر و همچنین پاسخ دادن به مشکلات اجتماعی ، فیلم های شغلی خود را به ترکیبی از سینما و گاه آثار باورنکردنی تبدیل کرد. در حقیقت ، تجربی او فقط یک آوانگارد هنری نیست ، بلکه آن را در زمینه و ساختار سینمای معمولی ارائه می دهد. او هم ژانرها را تجربه می کند و موقعیت های جدید و خلاقانه را در همان ژانر ایجاد می کند. او حتی به اندازه کافی شجاع است که تجربه جدیدی را کسب کرده و با یک تلفن همراه فیلم بسازد. فیلم “روغن مار” نتیجه این تجربی شجاع است. او در کارهای کوتاه خود داستانهای داستان پردازی را با قوانین کلاسیک دور کرد و سعی می کند داستانهای مختلف معاصر را تجربه کند. این از روح پرسشنامه وی و بازیگر او ناشی می شود. وی گفت: “روح کنجکاوی و سؤالات دلیل اصلی ورود من به سینما بود ، زیرا ذهن من همیشه درگیر سؤالات بی شماری است که می خواهم به آن پاسخ دهم. “این سؤالات به طور گسترده ای از کنجکاوی چرا و چگونگی سینما به کنجکاوی بشریت ، خانواده و جامعه است.” در حقیقت ، این تمایل به تجربی در Davodno باید میل به سؤال از روح و رویکرد تلقی شود ، که همیشه آن را ادامه داده و آن را از بسیاری از هموطنان خود متمایز می کند. داوودجاد همیشه در مورد زندگی گفته است و آن را در مرکز درام خود قرار داده و به روابط مردم می گوید تا زندگی را به تصویر بکشد.

سینما و سینمای خانوادگی

وقتی در مورد سینمای Davanejad صحبت می کنیم ، در واقع می توانیم سینمای خانوادگی و خانواده سینمایی را بگوییم. به گفته حسنی ناصیب ، منتقد سینما ، غم و اندوه از دست دادن رضا نشان می دهد که آلیرزا داوهاد خانواده خود را به خانواده ها متصل کرده است. در حقیقت ، ایجاد فیلم ها برای جمع آوری خانواده و راه اندازی یک شرکت فیلم خانوادگی برای Alireza Davownezhad در بیمارستان بستری است. نگاهی به فیلم های او نیز تأیید است. از فرزندانش گرفته تا مادرش (افتخاری سادات حبیبیان) و برادر کوچکترش (محمد رزا دانجاد) در فیلم های خود نقش ایفا می کنند. او کار خود را با فیلمنامه در دهه 50 آغاز کرد.

نوجوانان

مشهورترین فیلم های او “بلایای شیرین” ساخته شده در دهه 1980 است. این فیلم زندگی یک نوجوان به نام رضا را نشان می دهد. او با مادربزرگ مادر و پدرش زندگی می کند. دختر دایی او و دختر دایی او قلب شکسته است ، اما این مربوط به خانواده ها است و رضا و مونا توسط خانواده هایشان مورد توبیخ قرار می گیرند. اختلافات افزایش یافته است. در این میان ، یک دوستی مشترک تصمیم می گیرد با دعوت دو خانواده به ویلای خود ، آنها را ابراز ناشناخته کنند. سرانجام ، خانواده ها تصمیم می گیرند که سخت گیری را متوقف کنند.

گفته می شود که وی با ساختن “بلایای شیرین” نوع جدیدی از سینما را ایجاد کرده است. سینمای خانوادگی کم. فیلم “بچه های بد” یکی دیگر از داودنوجاد به یاد ماندنی با مشارکت یک رضا و ساخرا داونجاد است. این فیلم یکی از فیلم های بحث برانگیز او بود. در خلاصه فیلم ، یک رضا ، که برای گذراندن زندگی خود سفر می کند ، دوستش سیاوا را می بیند که در دبیرستان در همکلاسی خود بود و تصمیم می گیرد برای تفریح ​​به شمال برود. در طول راه چالوس ، آنها دختری به نام Roa را رانندگی می کنند که پس از اختلافات خانوادگی و چندین قتل از خانه فرار کرد.

نیاز یکی دیگر از کارگردانان مشهور است. داستان در مورد یک نوجوان به نام علی است که پس از مرگ پدرش تصمیم می گیرد خانگی شود. علی چند روز در چاپخانه کار می کند. در همین زمان ، یک نوجوان دیگر ، یک چاش ، برای همان کار وارد چاپخانه می شود. با وجود درگیری های اولیه بین آنها ، ارتباط عاطفی به تدریج برقرار می شود. فیلم “بالسا” نیز یکی از فیلم های تحسین شده او است. بهرام بیئی در متنی خطاب به Alireza Dawnejad برای این فیلم می نویسد: “من خوشحالم که به لطف شما بالما را دیده ام و من آنقدر به آن نزدیک هستم که گویی برای مدت طولانی در تهران نشسته ام. اکنون همه می دانند که اگر سینمای مستقل ایران کمی امنیت مالی بود ، همیشه می توانید “مومیایی” یا بهتر بسازید. در صورت عدم وجود شرایط مشابه برای سینمای نگهداری شده و سینمای مستقل ، ساختن “مومیایی” یک خطر است و این خطری است که شما و هر مدیر مستقل دیگری نشان می دهید. زخم های زیادی وجود دارد که به مومیایی نیاز دارند.

سینمای امید

یکی دیگر از مؤلفه های سینمای Davoodnejad را می توان به عنوان شهرت مفهوم و حس “امید” در فیلم های خود دانست. در حقیقت ، امید یکی از ویژگی های اصلی فیلم های Alireza از Dawnejad است. فیلم هایی که جامعه تلخ را به تصویر می کشند ، اما در پایان آنها به مخاطب امید می دهند و هنوز هرگز وارد شعار نمی شوند. همچنین در حریم خصوصی این سینمای قدیمی امید وجود دارد ، تا آنجا که زندگی شیرین است و معتقد است که ما از روندهای افراطی خود تلخ هستیم. او همیشه به ارائه زندگی در سینما اعتقاد داشته است ، نمی تواند امیدوار باشد که انسان و زندگی زنده باشند. وی گفت: “من همیشه سعی کرده ام به زندگی به سینما نزدیک شوم و فکر می کنم در این فیلم بهتر عمل کردم.” به گفته داوودنجاد ، هنر سینما اساساً با شخصیت اصلی انسانی مرتبط است که همان فاصله از واقعیت است ، از وضعیت سقوط می کند و زندگی را در صحنه قرار می دهد. همان ویژگی ای که منجر به درک تمایز صوتی ، ریتم ها و هارمونی ها می شود که منجر به کشف یا ایجاد زبان و در طول تاریخ هنر از طریق موسیقی ، شعر ، هنرهای تجسمی ، ادبیات مذهبی ، داستان پردازی ، نقش ، کارگردان و تئاتر و در هنر سینما می شود. اکنون ، در حرفه سینمایی خود ، او به رنج شیرین زندگی می گوید ، و همچنین سرنوشت ساز ترین فاجعه در زندگی خود را به همراه دارد. باید دید که چگونه Alireza Davodnojad پس از آن در مورد زندگی به ما می گوید ، اما در حال حاضر این یک آفرینش فیلم است که باعث شده مخاطب در طول زندگی تجربه فیلم زندگی و اسرار او را تماشا کند.

share this recipe:
Facebook
Twitter
Pinterest

Still hungry? Here’s more