مجله اینترنتی گیمیس

آخرین باری که حسابی دلخور شدید کی بود؟

“tabnak با شما” – ما در اسیران دشمن اسیر می شویم. ما باید آنها را بشناسیم ، اما ضرب و شتم آنها آسان نیست. ما در این مقاله توضیح دادیم.

آخرین باری که اذیت شدی کی بود؟ این احتمالاً الگوی شخصیت های کودکان با دست های خرد شده و نارضایتی نبود ، اما این یک ناراحتی عمیق تر و پنهان بود. دلخوری که شما را پر از تلخی و عصبانیت می کند. آرزوی صدمه زدن به کسی که صدمه دیده است و تمایل به انتقام و خیالی که از او خواسته است ، و شما یک درس فراموش نشدنی به او می دهید.

همه ما این احساس را تجربه کرده ایم. وقتی کسی مایل است آنچه را که می خواهیم انجام دهد. این ما را تحقیر می کند یا حتی در یک مسابقه (منصفانه یا نامناسب) ما را برنده می کند. در این حالت ، ما در عصبانیت خود غرق می شویم و فکر می کنیم اگر بتوانیم انتقام بگیریم ، همه چیز انجام می شود.

اما این ایده نادیده گرفتن آسیب هایی است که باعث نفرت ، عصبانیت و عطش انتقام می شود. وقتی در تلخی قرار می گیریم ، تلخ می شویم. این در کتاب “عشق دشمنان خود” توسط رابرت تورمن و سالزبرگ مورد بحث قرار گرفت. در این کتاب ، آنها به “چهار نوع دشمن” اشاره می کنند. اما این دشمنان چیست و چگونه از آنها جلوگیری کنیم؟

دشمن اول: دشمن افراطی

دشمن خارجی شامل افراد ، نهادها و موقعیت هایی است که قصد دارد به ما آسیب برساند. این دشمن می تواند شریک زندگی باشد که به شما خیانت کرده است ، رئیس که به شما هشدار داده است ، یا حتی باران که مغز استخوان را خیس کرده است. این دشمنان همان شخصیت های شیطانی در کمیک ها ، رمان ها و فیلم ها هستند.

اما دشمن خارجی فقط انسان نیست. اخیراً ، آنها می توانند هر چیزی در دنیای خارج باشند ، و این باعث ترس ما می شود: نابرابری ، خشونت ، فقر ، تروریسم ، تنهایی و موارد مشابه.

یکی از نمونه های ملموس دشمن خارجی آزار و اذیت است. اما آزار و اذیت فقط در مدرسه اتفاق نمی افتد. هرکسی که ما را تحقیر کند ، قدرت او را گرفت یا ما را شرمنده کرد ، در واقع یک اراذل و اوباش بود. حتی سیستم ها و موسسات می توانند از ما سوءاستفاده کنند. تورمن و سالزبرگ در مورد آن می نویسند:

“ساختارهای اجتماعی آزار و اذیت را از طریق کلیشه ها ، سلسله مراتب کلاس و حتی کنترل ذهن تشویق می کنند.”

اما چگونه می توانیم با یک دشمن خارجی روبرو شویم؟ با عشق

او باید با مهربانی با نفرت و خصومت روبرو شود. اما این جمله برای ما مشخص نیست. این جمله به این معنی است که شما باید سعی کنید کسی را که شما را به عنوان دشمن خود می شناسد ، بسازید. می توانی؟

کسی که به شما آسیب رسانده است احتمالاً مانع خوشبختی شما خواهد شد. بنابراین ، با توجه به این محکومیت ، اگر بتوانید این احساس را در آن حذف کنید ، این خصومت نیز خشک و ناپدید می شود.

عشق دشمن در این مورد می تواند باشد:

ذهن و قلب نفرت را رها کنید ، زیرا نفرت شما فقط می سوزد ، نه کسی که در قلب خود دارید.

به دنبال انتقام نگیرید تا چرخه خصومت ادامه یابد.

این احساس را که قربانی شده اید ، کنار بگذارید و به جای تمرکز روی خسارتهایی که دشمن شما وارد کرده است ، روی بازیابی خود تمرکز کنید.

محدودیت های خود را تعریف کنید تا این افراد نتوانند به شما آسیب برساند.

دشمن دوم: دشمن داخلی

دشمن درونی همان احساساتی است که روح ما را مسموم می کند: عصبانیت ، نفرت و ترس.

وقتی کسی اذیت می شود یا برنده می شود ، احساس آسیب می کنیم. در پاسخ به این آسیب ، گاهی اوقات احساسات منفی را در درون خود جمع می کنیم. به نظر می رسد که این عصبانیت و نفرت ارزش آن را دارد زیرا ما انتقام سرد ، عادلانه و بی رحمانه خواهیم گرفت.

اما درست همانطور که مواد مخدر می توانند برای لحظه ای آرام شوند ، اما در پایان آنها به بدن آسیب بیشتری وارد می کنند ، این احساسات ما را در دراز مدت از بین می برد.

تورمن و سالزبرگ به نقل از بودا:

“عصبانیت مانند آتش سوزی جنگلی است که می سوزد.”

چنین جمله دیگری که آمده است: “این گروه مانند سم است و منتظر است تا طرف مقابل بمیرد.”

همچنین از نظر علمی اثبات شده است که عصبانیت و نفرت می تواند به بدن آسیب برساند. به عنوان مثال ، طی دو ساعت پس از عصبانیت شدید ، خطر حمله قلبی دو برابر خطر سکته مغزی است.

بنابراین ، جایگزینی این احساسات سمی چیست؟ سه نوع صبر:

1. تحمل به صبر: این بدان معنی است که به خود یادآوری می کنید که از این چیزهایی که از شر شما خلاص می شوید قوی تر هستید.

2. صبر آگاهانه: درک کنید که قضاوت های ما در مورد وقایع ذهنی و زودگذر است. شاید مشکل چندان بزرگ نبود.

1. صبر: یعنی برای هر کسی که بدون توجه به نحوه صدمه دیده به ما آسیب برساند ، ساده است. این امر نه تنها با عصبانیت و تلخی به ما امکان می دهد بلکه کنترل اوضاع را بازگرداند.

دشمن سوم: دشمن پنهان

دشمن پنهان صدای درونی ما است که جهان را برای ما تعیین می کند.

تورمن و سالزبرگ می نویسند:

“ما با دقت به این صدای درونی گوش می دهیم و فکر می کنیم این تنها صدای ممکن است.”

این صدای درونی نظر ما را در مورد جهان و دیگران شکل می دهد. در بسیاری از موارد ، این صدا ما را کاملاً درگیر می کند.

اما خود محوریت نه تنها دیدگاه محدودی از جهان به ما می دهد بلکه ما را از خوشبختی واقعی دور می کند. مطالعات نشان می دهد که افراد خودخواه معمولاً شادی های زودگذر را تجربه می کنند ، در حالی که افراد دلسوز و عزیزان شادی های عمیق و ماندگار دارند.

دشمن چهارم: دشمن دشمن

این دشمن جنبه تاریک تر صدای درونی است: احساس خود مراقبت و نفرت.

این صدایی است که به شما می گوید ، “شما به اندازه کافی خوب نیستید”.

ریشه این نفرت از خود دشمن پنهان است. هرچه بیشتر در خودمان درگیر شویم ، بیشتر به دنبال شادی های زودگذر هستیم و احساس پوچ تر می کنیم.

اما مطالعات نشان می دهد که کمک دیگران مؤثرترین راه برای از بین بردن این حس پوچی است.

یک مطالعه در مجله روانشناسی اجتماعی نشان داد که کسانی که یک کار خیرخواهانه انجام می دهند ، زندگی خوشبختی بیشتری دارند.

عشق ، تصمیم نهایی

کتاب “Love Your Enemies” یک کتاب عمیق و تأثیرگذار است. پیام اصلی این است که راه مقابله با این چهار دشمن عشق است.

عشق:

او از دشمن بیرونی مهربانی غفلت می کند.

این دشمن درونی را با بخشش از بین می برد.

او دشمن پنهان را با همدلی و دلسوزی از بین می برد.

دشمن عجیب و غریب دیگران را ریشه کن می کند.

حقیقت این است که عشق واقعاً قدرتمندترین سلاح ما است. هیچ چیز با عشق بدتر نمی شود ، اما بسیاری از چیزهای زندگی به عشق نیاز دارند. رسیدن به چنین ابعادی از بشریت به هر حال دشوار است!

منبع: اخبار

share this recipe:
Facebook
Twitter
Pinterest

Still hungry? Here’s more